روزی لری با دوچرخه از خیابان عبور میکرد
بسیار مرد فهیم!! باوجدان و مردمدار بود این لر
ناگهان کنترل دوچرخه خودراازدست داد و گوشه فرمون دوچرخش به آیینه بغل بنزی کشیده شد و خط بسیار ریزی برآیینه افتاد
مرد درستکارقصه ماپایین اومد و صاحب بنزرا پیدا نکرد
تصمیم گرفت یادداشت و ادرس برای وی بگذارد پس از گذاشتن یادداشت رفت
صاحب بنز ک امد متوجه یادداشت لر شد ک اینچنین نوشته بود؛
ای شخص محترم باکمال خشوع و تواضع از شما عذرخواهی میکنم که خط کوچکی برآینه اتومبیل گرانقیمتتان وارد کردم
بنده خیاطی کوچکی دارم در میدان بخارایی
جهت پرداخت خسارت و عذرخواهی تشریف بیاورید در خدمتتان هستم البته باید ببخشید
چون قلم و کاغذی پیدا نکردم با نوک چاقو برایتان روی کاپوت ماشینتان یادداشت گذاشتم
ادرس محل کار و منزل را روی صندوق عقب نوشتم جا نشد بقیه رو روی درب سمت چپ نوشتم
تلفن منزل و محل کار نیز روی درب سمت راسته اگر پیدام نکردین منزل یکی از بستگانم ک آدرس همه روی سقف ماشین هست منتظرتان هستم
امضاء؛باقر باقروند |: