بهعلت شيوع بالاي فيبريلاسيون دهليزي پساز جراحي قلب،
مرگومير و مخارج مربوط به آن، از درمانهاي پيشگيرانه متفاوتي
براي بيمارانيكه قرار است تحت عمل CABG قرار گيرند، استفاده
ميشود.
مطالعات متعددي تأثير پيشگيرانه بتابلوكرها را نشان دادهاند كه
البته با وجود درمان پيشگيرانه با بتابلوكرها، كاهش قابلتوجهي در
ميزان بروز آن رخ نداده است و هنوز فيبريلاسيون دهليزي حداقل در
30-25% بيماران پساز CABG رخ ميدهد.7
آميودارون داروي ديگري است كه براي پيشگيري از اين
ديسريتمي بر روي آن مطالعات زيادي انجام شده است و مشخص
شده است كه استفادهاز اين دارو قبل و بعد از عمل جراحي قلب
ميزان بروز فيبريلاسيون دهليزي را 53-25% كاهش ميدهد، با اين
همه نشان داده شده است كه آميودارون تأثيري روي طول مدت دوره
بستري بيمار در بيمارستان نداشته است و اين بيشتر بهدليل بروز
براديكارديهاي ناشياز آميودارون كه نياز به درمان با پيسميكر
موقت داشتهاند، بوده است.
آميودارون منجر به عوارض شديد ريوي، تيروييدي و چشمي
شده كه اين امر مصرف آنرا محدود كرده است.8و9 داروهاي ديگري
مثل وراپاميل و ديگوكسين نيز روي بيماران مطالعه شدهاند، اما نشان
داده شده است عوارض جانبي ناشياز آنها بهخصوص افت فشارخون
در صورت استفادهاز وراپاميل، در مواردي بيشتر از عوارض و
خطرات خود بيماري بوده است.12- 10 عوارض ثانويه ناشياز استفادهاز
اين داروها و همچنين تأثير كم بتابلوكرها بر كاهش ميزان اين آريتمي
باعث شده است كه مطالعات در زمينه يافتن يك داروي مفيد و مؤثر
بهتر و داراي عوارض كمتر نسبت به ساير داروهاي ضد آريتمي
همچنان ادامه يابد.
بهتازگي نقش التهاب و استرس اكسيداتيو در ايجاد فيبريلاسيون
دهليزي مورد بررسي قرار گرفته است. طول مدت دوره ايسكمي
ناشياز استفاده از دستگاه پمپ در حين عمل جراحي قلب و پاسخ
التهابي سلولهاي صدمهديده ناشياز آن، هر دو با هم باعث افزايش
سطح نشانگرهاي التهابي و استرس اكسيداتيو در بيماران تحت عمل